روزی روزگاری، قطعی کوتاهی در برخی از شبکه های اجتماعی رخ داد. درست شد پایان. در ظاهر یک داستان خسته کننده است.
اما توجه گستردهای که به خالی شدن پلتفرمهای فیسبوک، اینستاگرام، تریدز و مسنجر متا در روز سهشنبه داده شد حکایت دیگری را نشان میدهد که شاید کمتر آشکار باشد: داستانی که نشان میدهد پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، مانند کتابها یا روزنامهها یا درج-رسانههای دیگر زمانها در تاریخ، مهمتر از سرگرمیهای سرگرمکننده هستند.
صبر کنید، منظورتان آن پستهایی از آن پسر عموی است که به ندرت میبینید، بهروزرسانیهایی از زندگی بچههایش را به اشتراک میگذارد؟ این حلقه از اینفلوئنسر، شما را با فرهنگ یا دانشی آشنا می کند که هرگز نمی دانستید؟ آن کولاژ عکسی که برای یادبود عزیزی که در غم از دست دادنش هستید گذاشتید؟ مناظره رفت و برگشتی بین افرادی که در فید شما تلاش می کنند در مورد موضوعاتی که به شما علاقه مند هستند، یکدیگر را یکی کنند؟
آره. فناوری ها ممکن است جدید باشند. اما چیزهایی که ما از آنها استفاده می کنیم؟ این به چیزی دیرینه میخورد: انسانها به عشق داستانها متصل هستند. به آنها گفتن. گوش دادن به آنها. ارتباط با یکدیگر و جوامع خود از طریق آنها. و اخیراً آنها را تکه تکه از طریق دستگاههایمان به دنیا نشان میدهیم به طوری که یکی از ویژگیهای اصلی اینستاگرام به سادگی «استوری» نامیده میشود.
(برای اخبار برتر فناوری روز، در خبرنامه فناوری امروز ما مشترک شوید)
Evynn McFalls، معاون بازاریابی و برند در مؤسسه NeuroLeadership، یک موسسه مشاوره که علوم اعصاب را در کار شرکت خود گنجانده است، می گوید: «ظرفیت روایت ما… یکی از بهترین راه هایی است که از طریق آن می توانیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. “مغز ما داستان ها را دوست دارد، زیرا درک دیگران و شرایط دیگر را برای ما آسان تر می کند.”
جاناتان گوتشال محقق در کتاب خود با عنوان «حیوان داستانگو: چگونه داستانها ما را انسان میکنند» چنین میگوید: «ضرورت انسان برای ساختن و مصرف داستانها حتی عمیقتر از ادبیات، رویاها و تخیل است. ما تا استخوان در داستان خیس شده ایم.»
و در این زمانها، رسانههای اجتماعی اغلب جایی هستند که به آنها گفته میشود – چه در عکسها، ویدیوها، الگوهای رفتاری، رشتههای متنی یا ترکیبی از هر چهار مورد. مردم میتوانند اخبار و اطلاعات (و خوب، بله، اطلاعات نادرست) را در آنجا دریافت کنند، یاد بگیرند و احتمالاً با مشکلات دیگران همدردی کنند، چیزها را به گونهای ببینند که به ما در درک جهان کمک میکند. ما داستان های خودمان را بر روی آنها تعریف می کنیم، با دیگران ارتباط برقرار می کنیم که ممکن است در هیچ فضای دیگری وجود نداشته باشد.
از بسیاری جهات، این فضاهای اجتماعی جایی هستند که ما «انسان» می کنیم.
ساموئل وولی، استادیار دانشگاه تگزاس در دانشکده روزنامه نگاری و رسانه آستین، می گوید: «تقریباً غیرممکن است که بسیاری از مردم، به ویژه در ایالات متحده، به زندگی و ارتباطات خود بدون فکر کردن به رسانه های اجتماعی فکر کنند.
پس وقتی آنها مختل می شوند؟ اوه اوه رشته های اتصال می توانند ناپدید شوند. فعالیت های تولید کننده اندورفین قطع می شود. روالها – چه خوب و چه بد – قطع میشوند و جریانهای مورد انتظار اطلاعات و داستانسرایی دچار مشکل میشوند و از بین میروند.
ایمانی چیرز، دانشیار داستان سرایی دیجیتال در دانشگاه جورج واشنگتن در واشنگتن دی سی می گوید: «خارج از ماهیت بی اهمیت این پلتفرم ها، آنها همچنین در طی 15 سال گذشته واقعاً به یک فضای حمایتی تبدیل شده اند. واقعاً باعث اختلال در ارسال و سرویس اطلاعات می شود.»
وولی خاطرنشان میکند که اگر وقفه در لحظهای اتفاق بیفتد که به ارتباطات و اطلاعات بیشتر نیاز است، تأثیر را افزایش میدهد، وولی خاطرنشان میکند: در ایالات متحده، این قطعی با لحظاتی مطابقت داشت که بسیاری برای سهشنبه بزرگ به سمت صندوقهای رای میرفتند.
وولی میگوید: «اگرچه قطعی برق اخیر برای اکثر مردم تنها چند ساعت به طول انجامید، اما همچنان منجر به عدم دسترسی به اخبار شد. “و این یک مشکل است.”
پس از وقوع این قطعها در روز سهشنبه، اندی استون، رئیس ارتباطات متا، آنها را در X، که قبلاً توییتر نامیده میشد، تأیید کرد. او نوشت: «برای هر گونه ناراحتی عذرخواهی می کنیم. اما برای برخی، این بیشتر از ناراحتی ساده بود. داستان و زندگی آنلاین آنها در خطر بود.
هنگامی که تیلور کول میلر، استادیار مطالعات ارتباطات در دانشگاه ویسکانسین-لا کراس، برای اولین بار متوجه شد که سهشنبه وارد حساب فیسبوک خود نمیشود، نگرانی اولیه او امنیت بود اینکه به نوعی هک شده است.
اندکی بعد وحشت وحشتناکی به وجود آمد: اگر او تقریباً دو دهه از زندگی خود در فیس بوک را از دست می داد، از جمله برخی از ارتباطات با افرادی که فقط از طریق این پلتفرم داشت، چه می شد؟
او میگوید: «دریغ از اینکه بگویم زندگیام جلوی چشمانم میگذرد، زیرا این موضوع خیلی سخت است. اما واقعیت این است که به عنوان فردی که به مدت 20 سال در فیس بوک بوده است، بخش قابل توجهی از زندگی من در آنجا آرشیو شده است.
بسیاری از راههای ارتباط من با مردم صرفاً از طریق فیسبوک است. اگر پوف، خیلی سریع از بین برود چه اتفاقی میافتد؟ این به چه معناست که من به عنوان یک شخص چه کسی هستم و چگونه با دیگران تعامل دارم؟»
ملانی گرین، استاد بخش ارتباطات در دانشگاه بوفالو، میگوید این نوع واکنش در مورد از دست دادن چیزی که بخشی از بافت روز است، از قدرت داستان در ارتباط با ما سخن میگوید. و نه تصادفاً به پلتفرم هایی که این داستان ها را تقویت می کنند.
«انسان ها نیاز به تعلق دارند. ما یک گونه اجتماعی هستیم، بقای ما اغلب به عضویت در گروه ها بستگی دارد. «داستانها میتوانند به ما کمک کنند تا احساس تعلق خاطر داشته باشیم.»
با کُلبه وبسایت و مجله فناوری و ابزارهای هوشمند ،بهترین تکنولوژی، بهترین آینده ، بروز بمانید